چند دویدم سوی افندی، شکر که دیدم روی افندی
در شبِ تاری ره متواری، رهبر ما شد بوی افندی
شادی جانها ذوق دهانها اصل مکانها کوی افندی
صحن گلستان عشرت مستان آب حیات و جوی افندی
عیش معظّم جام دمادم بزم دو عالم طوی افندی
کام من آمد دام افندی های من آمد هوی افندی
گرگ ز برّه دست بدارد چون شنود او قوی افندی
گنجِ سبیلی خوان خلیلی نیست بخیلی خوی افندی
کلّهٔ شاهان سکّهٔ ماهان در خم چوگان گوی افندی
خامش و کم گو هی که بوَد او، قبلهٔ اوها اوی افندی