خون دل از دو دیده بدامن همی کشم باری گران نه در خور این تن همی کشم
خونِ دل از دو دیده به دامن همیکشم باری گران نه در خورِ این تن همیکشم
رخسارِ من چو کاه و بر او دانههای اشک این کاه و دانه بین که به خرمن همیکشم
افتاده ام چو سایه و چالاک[…]
خونِ دل از دو دیده به دامن همیکشم باری گران نه در خورِ این تن همیکشم
رخسارِ من چو کاه و بر او دانههای اشک این کاه و دانه بین که به خرمن همیکشم
افتاده ام چو سایه و چالاک[…]