بده آن باده به ما باده به ما اولیتر، هر چه خواهی بکنی لیک وفا اولیتر
سرِ مردان چه کند خوبتر از سجدهٔ تو، مسجدِ عیسیِ جانْ سقـفِ سما اولیتر
یک فسون خوان صنما در دلِ مجنون بَردَم، غنجهای چو صبی را نَه صبا اولیتر
عقل را قبله کند آنکِ جمال تو ندید، در کفِ کور ز قندیلْ عطا اولیتر
تو عطا می دِه و از چرخ ندا میآید که ز دریا و ز خورشید عطا اولیتر
لطفها کردهای امروز دو تا کن آن را، چونکِ در چنگ نیایی تو دوتا اولیتر
چونکِ خورشید برآید بگریزد سرما، هر که سرد است از او پشت و قفا اولیتر
تا بدیدم چمنت ز آب و گیا بُبریدم، آن ستور است که در آب و گیا اولیتر
سادگی را ببَرَد گر چه سخن نقشِ خوش است، بر رخِ آیِنِه از نقشْ صفا اولیتر
صورتِ کون تویی آینهٔ کون تویی، دادِ آئینه به تصویرِ بقا اولیتر
خمش این طبل مزن تیغ بزن وقتِ غزاست، طبل اگر پشتِ سپاه است غزا اولیتر