ای قلب و درست را روایی، پیشِ تو كه زفتْ كیمیایی
در رهْ خرِ بد ز اسبِ رهوار از فضلِ تو كرده پیشپایی
گر پای سگی رهِ تو كوبد، بر شیر وغاش برفزایی
در عشقِ تو پاشكستگانند، دارند امید پرگشایی
در تو مگسی چو دل ببندد یابد ز درت پرِ همایی
فضل تو علیٰ هین گفت، تا نگشاید رهِ گدایی
خاموش كه هر محال و صعبی آسان شود از كفِ خدایی