ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند، خنده نمی‌آیدت، بهر دل من بخند

ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند، خنده نمی‌آیدت، بهر دل من بخند
ای ز تو عالم بجوش، لطف کن ارزان فروش، خندهٔ‌ شیرینِ نوش، راست بفرما، به چند
خنده زند آفتاب، گیرد عالم خضاب، صد مه و صد آفتاب خنده ز تو می‌برند
لاله و گلبرگها عکس تو آمد مها، نیشکر از قند تو پر شده بین بند بند
طلعتت ای آفتاب، تیغ طرب برکشید، گردن تلخی بزد، بیخ غم و غصه کند
دور قمر درگذشت، زهرهٔ زهرا رسید، گشت جهان گلسِتان، خار ندارد گزند
بزمِ ابد می‌نهد شه جهت عاشقان، نعلِ زرین می‌زند بهر سمِ هر سمند
این همه بگذشت نیز، پیشتر آ ای عزیز، پیش لب نوش تو حلقه بگوش است قند
پیشتر آ پیشتر، تا بدهم جان و سر، تا شکفد همچو گل، روی زمینِ نژند
ما و حریفان خوشیم، ساغر حق می‌کشیم، از جهت چشم بد، آتش و مشتی سپند
بوی وصالت رسید، روضهٔ رضوان دمید، صلح کن « الصلح خیر » کوری دیو لوند
تازه شو و چست شو، از پی ترجیع را، گوشِ نُوی وام کن تا شنوی ماجرا

دیدگاهتان را بنویسید