-
از می عشق تو مست افتادهام، بر درت چون خاک پست افتادهام
از مِیِ عشقِ تو مست افتادهام بر درت چون خاکِ پست افتادهام
مستیم را نیست هشیاری پدید کز نخستین روز مست افتادهام
در خراباتِ خراب عاشقی عاشق و دُردی پرست افتادهام
توبۀ من چون[…]
-
کافری است از عشق دل برداشتن، اقتدا در دین به کافر داشتن
کافریست از عشق دل برداشتن اقتدا در دین به کافر داشتن
در ملا تحقیق کردن آشکار در خلا دینِ مزوّر داشتن
از برون گفتن که شیطان گمره است وز درونش پیر و رهبر داشتن
[…] -
چند باشم در انتظار تو من، فتنهٔ روی چون نگار تو من
چند باشم در انتظارِ تو من فتنهٔ رویِ چون نگارِ تو من
خشک لب مانده نعل در آتش تشنهٔ لعلِ آبدارِ تو من
وقت آمد که بر میان بندم کمر از زلفِ مشکبارِ تو من