-
آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی، گر پیر خرف باشی تو خوب و جوان گردی
آورد طبیبِ جان یک طبله ره آوردی، گر پیرِ خَرِف باشی تو خوب و جوان گردی
تن را بدهد هستی جان را بدهد مستی از دل ببرد سستی وز رخ ببرد زردی
آن طبلۀ عیسی بُد میراثِ طبیبان شد، تریاق[…]
-
بیدل شدهام بهر دل تو، ساکن شدهام در منزل تو
بیدل شدهام بهرِ دلِ تو، ساکن شدهام در منزلِ تو
صرفه چه کنم در معدنِ تو، زر را چه کنم با حاصلِ تو
شد جمله جهان سبز از دمِ تو، قبلۀْ دل و جان هر قابلِ تو
[…] -
خواجه اگر تو همچو ما بیخود و شوخ و مستیی، طوق قمر شکستیی فوق فلک نشستیی
خواجه اگر تو همچو ما بیخود و شوخ و مستییی طوقِ قمر شکستیی فوقِ فلک نشستیی
کِی دمِ کس شنیدیی یا غمِ کس کشیدیی یا زر و سیم چیدیی گر تو فنا پرستیی
برجهیی به نیم شب با شهِ غیبِ[…]