-
در میان پرده خون عشق را گلزارها، عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
در میانِ پردۀ خونْ عشق را گلزارها، عاشقان را با جمالِ عشقِ بی چون کارها
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست، عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها
عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد[…]
-
شمع آمد و گفت این تن لاغر همه سوخت، رفتم که مرا ز پای تا سر همه سوخت
شمع آمد و گفت این تنِ لاغر همه سوخت رفتم که مرا ز پای تا سر همه سوخت
خشکم همه از دست شد و تر همه سوخت اشکی دو سه نم بماند و دیگر همه سوخت
-
چون ذره به رقص اندرآییم، خورشید تو را مسخر آییم
چون ذرّه به رقص اندر آییم خورشیدِ تو را مسخّر آییم
در هر سحری ز مشرقِ عشقْ همچون خورشید ما بر آییم
در خشک و ترِ جهان بتابیم نی خشک شویم و نی تر آییم
ما آفتِ جانِ عاشقانیم نی خانه نشین و خانه بانیم
اندر دلِ تو اگر خیال است میپنداری که ما ندانیم
اسرارِ خیالها نَه ماییم، هر سودا را نَه ما پزانیم
دلها برِ ما کبوترانند[…]
-
صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند، این دل خسته مجروح مرا جان آرند
صنما گر ز خط و خالِ تو فرمان آرند این دلِ خستۀ مجروحِ مرا جان آرند
عاشقان نقشِ خیالِ تو چو بینند به خواب ای بسا سیل که از دیدۀ گریان آرند
خنک آن روز خوشا وقت که در مجلسِ[…]
-
عاشق آن قند تو جان شکرخای ماست، سایه زلفین تو در دو جهان جای ماست
عاشقِ آن قندِ تو جانِ شکرخای ماست سایۀ زلفینِ تو در دو جهان جای ماست
از قد و بالای اوست عشق که بالا گرفت وآنکِ بشد غرقِ عشق قامت و بالای ماست
هر گلِ سرخی که هست از مددِ خونِ[…]
-
از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست، وز جمال لایزالی هفت و پنج و چار مست
از سقاهم ربّهم بین جملۀ ابرارْ مستْ وز جمالِ لایزالی هفت و پنج و چار مست
این قیامت بین که گویی آشکارا شد ز غیبْ خمّ و کوزۀْ حوضِ کوثر از مِیِ جبّار مست
تن چو سایه بر زمین و[…]
-
با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست، آنک از او آگه است از همه عالم بریست
با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست، آنکِ از او آگه است از همه عالم بریست
اه که چه بی بهرهاند با خبران زانکِ هست چهرۀ او آفتابْ طرّۀ او عنبریست
آه از آن موسیی کانکِ بدیدش دمی گشته[…]
-
به حارسان نکو روی من خطاب کنید، که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
به حارسانِ نکو روی من خطاب کنید که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
گهی به خاطرِ بیگانگان سؤال دهید گهی دلِ همه را سُخرۀ جواب کنید
و چون شدند همه سُخرۀ سؤال و جواب شما به خلوت[…]
-
اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد، نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
اگر دل از غمِ دنیا جدا توانی کرد نشاط و عیش به باغِ بقا توانی کرد
اگر به آبِ ریاضت برآوری غسلی همه کدورت دل را صفا توانی کرد
ز منزلِ هوسات ار دو گام پیش نهی نزول در حرمِ[…]