خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست، در کار شکسته ای چو خود دل در بست

خاقانی از آن شاهِ بتان طمع گسست در کارِ شکسته‌ای چو خود دل در بست

پروانه چه مردِ عشقِ خورشید بوَد کورا به چراغِ مختصر باشد دست

دیدگاهتان را بنویسید