نوریست میان شعر احمر، از دیده و وهم و روح برتر

نوری‌ست میانِ شعرِ احمر، از دیده و وهم و روح برتر

خواهی خود را بدو بدوزی، برخیز و حجابِ نفس بر در

آن روحِ لطیف صورتی شد با ابرو و چَشم و رنگِ اسمر

بنْمود خدای بی چگونه بر صورتِ مصطفی پیمبر

آن صورتِ او فنای صورت وان نرگسِ او چو روزِ محشر

هر گه که به خلق بنْگریدی گشتی ز خدا گشاده صد در

چون صورتِ مصطفی فنا شد عالم بگرفت الله‌اکبر

دیدگاهتان را بنویسید