شمع آمد و گفت این تن لاغر همه سوخت، رفتم که مرا ز پای تا سر همه سوخت

شمع آمد و گفت این تنِ لاغر همه سوخت رفتم که مرا ز پای تا سر همه سوخت

خشکم همه از دست شد و تر همه سوخت اشکی دو سه نم بماند و دیگر همه سوخت

دیدگاهتان را بنویسید