رویم چو زرِ زمانه می‌بین و مپرس، این اشکِ چو ناردانه می‌بین و مپرس

رویم چو زرِ زمانه می‌بین و مپرس، این اشکِ چو ناردانه می‌بین و مپرس
احوالِ درون خانه از من مطلب، خون بر درِ آستانه می‌بین و مپرس

دیدگاهتان را بنویسید