دی چَشمِ تو رایِ سِحرِ مطلق میزد، روی تو رهِ گنبدِ ازرق میزد

دی چَشمِ تو رایِ سِحرِ مطلق میزد، روی تو رهِ گنبدِ ازرق میزد
تا داشتی آفتاب در سایهٔ زلف، جان بر صفتِ ذرّه معلّق میزد

دیدگاهتان را بنویسید