دعا گویی‌ست کار من، بگویم تا نطَق دارم، قبول تو دعاها را بر آن باری چه حق دارم

دعا گویی‌ست کار من، بگویم تا نطَق دارم، قبول تو دعاها را بر آن باری چه حق دارم
به گرد شمعِ سمعِ تو دعاها ام همی‌گردد، از آن چون پرّ پروانه دعای محترق دارم
به دارالکُتْبِ حاجاتم درآ که بهر اصغایت صحف فوق صحف دارم ورق زیر ورق دارم
سرم در چرخ کِی گنجد که سر بخشیدهٔ فضل است، دلم شاد است و می گوید غمِ ربّ الفلق دارم
چو شاخِ بید اندیشه ز هر بادی اگر پیچد، چو بیخِ سدرهٔ خضرا اصولِ متّفق دارم

دیدگاهتان را بنویسید