بازم صنما چه می‌فریبی تو بازم به دغا چه می‌فریبی تو

بازم صنما چه می‌فریبی تو بازم به دغا چه می‌فریبی تو

هر لحظه بخوانیم کریمانه ای دوست مرا چه می‌فریبی تو

عمری تو و عمرْ بی وفا باشد ما را به وفا چه می‌فریبی تو

دل سیر نمی‌شود به جیحون‌ها ما را به سقا چه می‌فریبی تو

تاریک شده‌ست چشمِ بی ماهت ما را به عصا چه می‌فریبی تو

ای دوست دعا وظیفۀ بنده‌ست ما را به دعا چه می‌فریبی تو

آن را که مثالِ امن دادی دی با خوف و رجا چه می‌فریبی تو

گفتی به قضای حق رضا باید ما را به قضا چه می‌فریبی تو

چون نیست دوا پذیر این دردم ما را به دوا چه می‌فریبی تو

تنها خوردن چو پیشه کردی خوش ما را به صلا چه می‌فریبی تو

چون چنگ نشاطِ ما شکستی خُردْ ما را به سه تا چه می‌فریبی تو

ما را بی ما چه می‌نوازی تو ما را با ما چه می‌فریبی تو

ای بسته کمر به پیشِ تو جانم ما را به قبا چه می‌فریبی تو

خاموش که غیر تو نمی‌خواهیم ما را به عطا چه می‌فریبی تو

دیدگاهتان را بنویسید